کتابخانه ی عمومی آیت اله فیاضی روستای نیر

ورود شما را به این وبلاگ گرامی می داریم.

کتابخانه ی عمومی آیت اله فیاضی روستای نیر

ورود شما را به این وبلاگ گرامی می داریم.

وفات حضرت زینب (س)


حضرت زینب کبری (علیها السلام)
حضرت زینب , دختر على بن ابیطالب (ع ) و فاطمه زهراى است .
او زنـدگـى شـیـریـنـش را در کـنـار پـدر و مـادر و جد بزرگوارش (نبى گرامى اسلام (ص و برادرانش (امام حسن و امام حسین (ع )) آغاز کرد.
زندگى پررنج و مشقت زینب (س ) پس از پنج سالگى ـ مقارن با رحلت پیامبر اکرم (ص ) ـ آغاز شد و در فاصله اى بسیار کوتاه , پس از مرگ پیامبر, وى شاهد مادرى بود که در بین درب و دیوار فریاد مى زد: اى فضه , مرا دریاب !.
هزاران غم , یکى پس از دیگرى , میهمان قلب کوچک دختر زهرا شد.
ناراحتى غصب خلافت پدر, بردن على بن ابیطالب (ع ) به اجبار و با پاى برهنه به مسجد, تازیانه هایى که بر بازوى مادر مى نشست و سرانجام موج سنگین رحلت زهراى مرضیه ى , کمر زینب را شکست .
گویى زینب , از همین آغاز راه , در برابر طوفان تازیانه غم ها قرارمى گیرد تا روزى بتواند همه غم و رنج هستى را بر دوش کشد!.
غـم و رنـجـى که پدر در کوفه از آن خبر داده است : روزى زینب در کلاس تفسیرش براى بانوان , سوره کهیعص را تفسیر مى کرد.
على (ع ) وارد شد و از دخترش پرسید: کهیعص را تفسیر مى کنى ؟!.
زینب عرض کرد: آرى .
على (ع ) فرمود: اى نور دیده !.
ایـن حـروف , رمـزى است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر و شاید فرموده باشد: کاف , رمز کربلا است , هاء اشاره به هلاکت عترت دارد, یاء یعنى یزید,آن که بر حسین ستم مى کند, عین کنایه از عطش ابى عبداللّه است , و صاد اشاره به صبر دارد.
زینب در زیر تازیانه روزگار آبدیده مى شود تا پیام رسان عاشورا باشد.
از هـمـیـن رو زمانى که پسرعمویش , عبداللّه بن جعفر, به خواستگاریش مى آید, شرط مى کند: در رفتن به خانه برادرم (حسین ) آزاد باشم و هرگاه اوبه مسافرت رفت , من نیز باید با او بروم !!.
مصیبت شهادت امیرمومنان على (ع ) و امام حسن مجتبى (ع ), زینب را آبدیده تر مى کند.
آن گاه زمان هجرت فرا مى رسد و در سال 60 هجرى , به همراه برادرش امام حسین (ع ), از مدینه به مکه و از آن جا به طرف کربلا حرکت مى کند.
کـربـلا صـحنه شهادت برادران و برادرزادگان زینب و منظره تماشایى به خون نشستن محمد و عون , دو رزمنده قهرمان و شجاعى است که در دامان زینب پرورش یافته اند.
زیـنـب , نـاظر این صحنه هاست و همه اینها از زینب , دختر على (ع ), شیرزنى مى سازد که از عصر عاشورا, قافله سالار کاروان اسیران آزادیبخش مى شود.
پـس از آتـش گرفتن خیمه ها در شب یازدهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى و با وجود فشار غـم هـا بر قلب زینب , در نیمه شب با قدى خمیده به نماز شب مى ایستد و فرداى آن به همراه امام سجاد(ع ) و دیگر اسرا, راهى کوفه مى شود.
در کـوفـه , زیـنـب (س ) را بـه مـجـلـس ابـن زیاد مى برند, در حالى که کنیزانش , پیرامون وى را گرفته اند.
او با شکوهى خاص وارد مجلس مى شود و به عبیداللّه اعتنایى نمى کند.
ابن زیاد, از این بى توجهى , به شدت ناراحت شده , با این که زینب را شناخته است , مى پرسد: این زن پرنخوت و تکبر کیست ؟.
کسى جواب نمى دهد!.
باز سوال مى کند, تا بار سوم که زنى پاسخ مى دهد: این زینب دختر على است !.
عبیداللّه مى گوید: خدا را شکر مى کنم که شما را رسوا و دروغتان را آشکار کرد!.
زیـنـب با کمال شهامت و شجاعت مى فرماید: خدا را شکر مى کنیم که افتخار شهادت را نصیب ما کرد!.
رسوائى از آن فاسق ها است .
ما در عمرمان دروغ نگفته ایم , دروغ هم از آن فاجرهاست .
زینب , در شام و در برابر یزید نیز با خطبه اى غرا و آتشین , کوس رسوایى یزید را به صدا درآورد و با ایـن که در چنگال خون آشام ترین طاغوت زمان اسیر بود, چنان حماسه آفرید که پایه هاى حکومت فرزند معاویه را به لرزه درآورد.
در ظـاهـر, یـزید فرمانروا بود و زینب تنها و دربند, اما روح بلند دختر فاطمه (س ), یزید را درهم شـکسته بود و سرانجام یزید, از ترس سقوطحکومتش , به این نتیجه رسید که کاروان اسیران را به مدینه بفرستد.
پـس از ورود کـاروان بـه مـدیـنـه , هـمـه مـى دانـستند باید به کجا رفت , مسیر کاروان به سوى مسجدالنبى ر بود.
زیـنـب که همه خاطرات مدینه , پیامبر(ص ) و حسین (ع ) را به دل داشت , تا نگاهش به قبر پیامبر گرامى اسلام (ص ) افتاد, صداى گریه اش بلند شدوفریادزد: اى رسول خدار!.
خبر کشته شدن حسین (ع ) را آورده ایم !.
پس از این ماجرا, مدینه آماده بهره بردارى از کلاس درس امام سجاد(ع ) و زینب کبرى شد.
زینب احکام و فتاوى را براى مردم بیان مى کرد و محور مراجعه آنان بود.
روحیه و بیان زینب (س ), همه را به یاد امیرمومنان (ع ) مى انداخت .
کـار زیـنـب (س ) ابلاغ خون شهیدان بود و چه خوب پیام خود را ابلاغ کرد. حضرت زینب سلام الله علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات یافته و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.

شمه‏اى از کمالات معنوى حضرت زینب ‏(سلام الله علیها)
بر قلّه دانش
زینب کبرى‏علیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.
برترین درجه علم، علمى است که از ذات الهى به انسان افاضه مى‏شود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّى» نام دارد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(1)»: «علم فراوانى از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم». حضرت زینب‏علیها السلام به شهادت امام سجادعلیه السلام، داراى چنین علمى بود که خطاب به عمّه‏اش فرمود:
«أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ(2)».
«به حمداللَّه تو دانشمند معلم‏ندیده و فهمیده‏اى فهم نیاموخته هستى».
وى در حدود 6 سالگى، شایستگى حفظ خطبه استدلالى، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهراعلیها السلام را داشت و این نشانه بارزى از رشد فکرى و بلوغ اندیشه و تعقّل دخترى است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافت و به زلال روح و کمال معنوى و قرب الهى رسید.
یک سال پس از استقرار حضرت على‏علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت‏علیه السلام پیام فرستادند و گفتند:
«ما شنیده‏ایم که دختر شما، حضرت زینب‏علیها السلام همانند مادرش، زهراى مرضیّه، منبع سرشار دانش و داراى علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‏مند شویم». على‏علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه‏اش بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمى و دینى آنان را حل کند. زینب‏علیها السلام آمادگى خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهاى مقدماتى، جلسه تفسیر قرآن براى آنان تشکیل داد و پرسش‏ها و شبهات آنان را جواب مى‏داد(3).
از سخنان آن حضرت‏علیها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبه‏ها و سخنرانى‏هایى که در فرصت‏هاى مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبى معلوم مى‏شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوى بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابى نبوده است(4). هم‏چنین در جنبه مقام علمیش، علاوه بر توانایى براى ایراد خطبه‏ها، نکته ظریف و اساسى وجود دارد و آن تصمیم‏گیرى‏ها و موضع‏گیرى‏هاى به‏جا در مناسبت‏هاى لازم است که خوب مى‏دانست کجا باید نرم سخن گفت، در کجا باید برآشفت و حماسه آفرید، در کجا باید گریه کرد و اشک ریخت و چه وقت باید عقل و منطق را به کار گرفت(5).
همچنین نام زینب کبرى‏علیها السلام به عنوان یکى از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتب رجال را مزیّن کرده است. روایت‏هاى آن حضرت‏علیها السلام در منابع معتبر شیعه از جمله در کتاب‏هاى «من لا یحضره الفقیه»، «وسایل‏الشیعه»، «بحارالانوار» و... موجود است(6) که آنها را از مادر و برادرش حضرت سیدالشهداءعلیه السلام شنیده و براى دیگران روایت کرده است. اهمّ این احادیث بدین شرح است: داستان نزول مائده آسمانى براى حضرت زهراعلیها السلام، حدیث «امّ ایمن» در ماجراى دفن حضرت على‏علیه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدک که سند اخیر را عده‏اى از مورخان و محدّثین نامدار شیعه همچون شیخ صدوق در کتاب «علل الشرایع» و علامه مجلسى در «بحارالانوار» آورده‏اند.
به هر حال این بانوى شجاع کربلا راوى حدیث از مادر و برادر خود بوده و از نظر دانشمندان رجالى و حدیث‏شناسان، عدالت و اعتماد این بانوى پاک و بافضیلت در زمینه بیان حدیث و مقامات علمى مورد تأیید قرار گرفته و صداقت و درایت او انکارناپذیر است(7).

عبادت و انقطاع از خلق‏
در میان فضایل و کمالات ملکوتى حضرت زینب‏علیها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضى‏الحاجات، درخشندگى خاصى دارد. سراسر زندگى او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهى و همگامى با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظیفه و احیاى معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب مى‏شود.
عبادت آن بانوى مکرّمه‏علیها السلام تنها به معناى خاص «عبادت» نبود، بلکه تمام حرکات و سکنات، خروش و فریادها، سفرها و اسارت‏ها، بیدارگرى‏ها و مبارزات و حتى نفس‏هاى او از آنجا که به خاطر خداوند بود، همه از مراتبى عمیق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود.
اکثر شب‏ها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح مى‏کرد. به گفته برخى از مورّخان، عبادت‏ها و نمازهاى شب پدر و مادر خود را از نزدیک دیده بود.. او در حماسه کربلا شاهد بود که برادرش، حضرت امام حسین‏علیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضل‏علیه السلام فرمود: «اى برادر! نزد دشمن برو و یک شب را مهلت بگیر؛ شاید بتوانیم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پیش‏گاه پروردگار مشغول شویم. خدا مى‏داند که من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم(8).
در شب یازدهم محرم، على‏رغم آن‏همه خستگى و فرسودگى و مشاهده آن‏همه آلام روحى، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود:
«عمه‏ام، زینب‏علیها السلام در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‏کرد و در بعضى از منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تکلیف مى‏کرد(9)».
امام حسین‏علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهى است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: «خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مکن(10)». این، نشان از آن دارد که این بانو به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته بود و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده بود؛ بنابراین دیده‏ها را بازتر و افق‏ها را برتر و معرفت‏ها را قوى‏تر باید کرد تا مقام عبودیت زینب کبرى‏علیها السلام را بهتر شناخت.

آفتاب عفت‏
زینب کبرى‏علیها السلام بانویى سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» دیروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگویى ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهاى حرکت ارزشى و ضدارزشى را براى همیشه ترسیم کرد.
وى در پاسدارى از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پیام آسمانى قرآن و طبق آموزه‏هاى مادرش، فاطمه زهراعلیها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهرى ارزشمند براى یک زن مسلمان مى‏دانست و بر این باور بود که زن هنگامى به خداى خود نزدیک‏تر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه حفظ نماید(11).
زینب کبرى‏علیها السلام دختر آن مادرى است که براى احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بیرون مى‏آمد و با دشمنان، به احتجاج مى‏پرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشیده؛ همان مادرى که وصیّت مى‏کند پیکرش را بعد از مرگ در تابوتى با دیواره‏هاى بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبیعى است که دختر او هم باید این تعالیم بلند اسلام را رعایت نماید؛ چراکه حفظ شرف و حیثیّت زن، واجب و حجاب از ضروریّات دین است و اصولاً تمام فداکارى‏هاى این بانو براى تحقق احکام اسلام بود. بنابراین عفت و پاکدامنى خویش را حتى در سخت‏ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پاى مى‏فشرد.
آن بانوى بزرگوار براى پاسدارى از مرزهاى حیا و عفاف بر سر یزید فریاد زد که: «آیا این از عدالت است که زنان و کنیزان خویش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خداصلى الله علیه وآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانى؟ نقاب آنان را دریدى و صورت‏هاى آنان را آشکار ساختى(12)».

نماد کمال عقل
برترین معیار عقل‏گرایى در زندگى، ادب و ادب‏آموزى است. کیمیایى که تیرگى‏ها و تاریکى‏هاى قلب را مى‏زداید و نور و روشنایى در رواق وجود انسان مى‏افزاید به گونه‏اى که بهاى بى‏نظیر آدمى با سنجش مقدار ادب هر فردى، قابل تشخیص خواهد بود.
زینب کبرى‏علیها السلام شخصیت شایسته‏اى بود که درس ادب را در مکتب امامت آموخته بود و سیره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذیرفته بود. در گفتار و رفتار، صمیمى، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونه‏اى که زنان بسیارى در نخستین برخورد، شیفته شیوه و مجذوب اخلاق روح‏پرور او مى‏شدند(13).
ادب و احترام حضرت زینب‏علیها السلام به برادر خود آن‏چنان بود که هنگامى که عبداللَّه بن عباس به امام حسین‏علیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک مى‏روید چرا زن‏ها را با خود مى‏برید؟ حضرت زینب‏علیها السلام با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «اى پسر عباس! آیا مى‏خواهى بین من و برادرم جدایى بیندازى؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد(14)»..
در حادثه عاشورا در برابر آن‏همه مصائب و داغ‏ها و حوادث، هرگز از مسیر ادب و عبودیّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هیچ‏گاه کلمه‏اى حاکى از دلتنگى، نارضایتى، اعتراض، شکایت و تنگ‏نظرى بر لب نراند. هرچه مى‏گفت بر طبق رضایت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلکه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زیاد، مى‏فرمود:
«إنّى ما رَأَیْتُ إلاّ جَمیلاً(15)»: «من جز زیبایى ندیدم».
که این کلام در نظر اهل آن، از بالاترین مراتب توحید، عرفان، قرب به خداى متعال و رسم بندگى و عبودیت، حکایت دارد و کمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان مى‏دهد.

ایثار
عقیله بنى هاشم‏علیها السلام در این صفت، گوى سبقت را از دیگران ربوده بود. او براى حفظ جان دیگران، خطر را به جان مى‏خرید و در تمام صحنه‏ها، دیگران را بر خود مقدم مى‏داشت. او در ماجراى کربلا حتى از سهمیه آب خویش استفاده نمى‏کرد و آن را نیز به کودکان مى‏داد. در بین راه کوفه و شام با این که خود گرسنه و تشنه بود، «ایثار» را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت.
امام زین‏العابدین‏علیه السلام مى‏فرمود: «عمه‏ام، زینب‏علیها السلام، در مدت اسارت، غذایى را که به عنوان سهمیه و جیره مى‏دادند، بین کودکان تقسیم مى‏کرد؛ زیرا در شبانه‏روز به هر یک از ما یک قرص نان مى‏دادند. او سختى‏ها و تازیانه‏ها را به جان خود مى‏خرید و نمى‏گذاشت بر بازوى کودکان اصابت کند(16)».

دفاع از حریم ولایت‏ حضرت زینب‏علیها السلام حرکت و هدایت انسان‏ها را بدون امام‏علیه السلام، سکون و هلاکت مى‏دانست و زمام‏دارى زیان‏آلود نااهلان را باعث دورماندن توده‏ها از صراط مستقیم مى‏دید. بدین علت، دفاع و حمایت از مقام امامت و ولایت را سرلوحه مسوؤلیت‏هاى خویش قرار داده بود و با تمام توان، بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهاى شایسته و مبارزه با زرمداران و زورمحوران در قالب خطابه مى‏پرداخت. وى چون دست‏پرورده زهراى اطهرعلیها السلام بود، درس ولایت‏مدارى را از مادر فراگرفته بود. از یک سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتّهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد و از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امامت امام حسین‏علیه السلام و چه در دوران امام سجادعلیه السلام که حتى در چند مورد از جان امام سجادعلیه السلام دفاع کرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.

کرامت
هر چند هزاران کرامت از این بانوى بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونه‏اى را نقل مى‏کنیم. مرحوم ثقةالاسلام نورى از سید محمدباقر سلطان‏آبادى نقل مى‏کند:
«به چشم‏درد شدیدى در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان کردم فایده‏اى نکرد و برعکس مریضى‏ام شدیدتر شد. بعضى از دکترها مى‏گفتند قابل علاج نیست. برخى هم قول شش ماه بعد مى‏دادند و من هر روز از روز قبل نالان‏تر مى‏شدم تا این‏که سیاهى چشمم گرفته شد و دیگر نمى‏توانستم بخوابم. در آن موقع یکى از دوستانم براى خداحافظى به دیدنم آمد. او مى‏خواست به کربلا برود. من هم با او همراه شدم. در منزل اول دردچشم شدیدتر شد و همه مرا شماتت مى‏کردند مگر یک نفر. بالاخره به منزل دوم رسیدیم، درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزون‏تر؛ تا اینکه نزدیک سحر آرام شد.
در عالم رؤیا عقیله بنى هاشم، زینب کبرى‏3، را دیدم که گوشه مقنعه‏اش را به چشمم مى‏کشید. از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمى‏کردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتى احساس نمى‏کردم. من که همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: کاش بسته روى چشمم را باز مى‏کردم. تا باز کردم، دیدم همه‏چیز را مى‏بینم. صدا زدم که رفقا بیایید. همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد مى‏کرد؟ گفتم: چشم چپم بود. هرچه نگاه کردند تفاوتى بین چشم چپ و راستم ندیدند(17)».

ولادت مولای متقیان حضرت علی (ع) و روز مرد گرامی باد

بنر و پوستر ولادت حضرت علی (ع)

ولادت و حسب و نسب

 بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان بسادگى و بطور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.

شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین در حالیکه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من بتو و بدانچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خوددیدیم که خانه کعبه از پشت(مستجار) شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار بهم بر آمد چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالیکه امیر المؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامیکه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأدیبش کردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بتها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسیکه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)

و چنین افتخار منحصر بفردى که براى على علیه السلام در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آینده بدست نیامده است و این سخن حقیقتى است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانکه ابن صباغ مالکى در فصول المهمه گوید:

و لم یولد فى البیت الحرام قبله احد سواه و هى فضیلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتکرمته. (4)

یعنى پیش از آنحضرت احدى در خانه کعبه ولادت نیافت مگر خود او واین فضیلتى است که خداى تعالى به على علیه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجلیل و تکریم نمایند.

در جلد نهم بحار در مورد وجه تسمیه آنحضرت بعلى چنین نوشته شده است که چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسینه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پیشگاه خداوند تعالى چنین مناجات نمود.

یا رب هذا الغسق الدجى‏
و القمر المبتلج المضى‏ء
بین لنا من حکمک المقضى‏
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)

هاتفى ندا کرد:

خصصتما بالولد الزکى‏
و الطاهر المنتجب الرضى‏
فاسمه من شامخ على‏
على اشتق من العلى (6)

علماى بزرگ اهل سنت نیز در کتب خود بهمین مطلب اشاره کرده‏اند و محمد بن یوسف گنجى شافعى با تغییر چند لفظ و کلمه در کفایة الطالب چنین مینویسد که در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و این دو بیت را گفت.

یا اهل بیت المصطفى النبى‏
خصصتم بالولد الزکى‏
ان اسمه من شامخ العلى‏
على اشتق من العلى (7)

و در بعضى روایات آمده است که فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پیش از اینکه بوسیله نداى غیبى نام او على گذاشته شود) نام کودک را حیدر نهاد و هنگامیکه او را قنداق کرده بدست شوهر خود میداد گفت خذه فانه حیدرة و بهمین جهت آنحضرت در غزوه خیبر بمرحب پهلوان معروف یهود فرمود:
انا الذى سمتنى امى حیدرة


ضرغام اجام و لیث قسورة (8)

و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام حیدر جزو سایر القاب بر او اطلاق گردید و از القاب مشهورش حیدر و اسد الله و مرتضى و امیر المؤمنین و اخو رسول الله بوده و کنیه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب است.

همچنین خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نیز از روایات گذشته معلوم میشود که آنها در جاهلیت موحد بوده و براى تعیین نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نموده‏اند،فاطمه بنت اسد براى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولین گروهى است که به آنحضرت ایمان آورد و بمدینه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پیراهن خود را براى کفن او اختصاص داد و بجنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقین فرمود و دعا نمود. (9)

و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بدو ایمان آورده و چون شیخ و رئیس قریش بود لذا ایمان خود را مصلحة مخفى مینمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس گفت اى عمو زاده رسولخدا مرا آگاه گردان که آیا ابوطالب مسلمان بود؟گفت چگونه مسلمان نبود در حالیکه میگفت:

و قد علموا ان ابننا لا مکذب‏
لدینا و لا یعبأ بقول الا باطل

یعنى مشرکین مکه دانستند که فرزند ما(محمد صلى الله علیه و آله و سلم) نزد ما مورد تکذیب نیست و بسخنان بیهوده اعتناء نمیکند مثل ابوطالب مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را در دل مخفى نگهمیداشتند و ظاهرا مشرک بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق علیه السلام هم فرمود مثل‏ابوطالب مثل اصحاب کهف است که در دل ایمان داشتند و ظاهرا مشرک بودند و خداوند دو پاداش (یکى براى ایمان و یکى براى تقیه) بآنها داد. (10)

اشعار زیادى از ابوطالب در مدح پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مانده است که اسلام وى از مضمون آنها کاملا روشن و هویداست چنانکه به آنحضرت خطاب نموده و گوید:

و دعوتنى و علمت انک ناصحى‏
و لقد صدقت و کنت قبل امینا
و ذکرت دینا لا محالة انه‏
من خیر ادیان البریة دینا (11)

بحضرت صادق عرض کردند که(اهل سنت) گمان کنند که ابوطالب کافر بوده است فرمود دروغ گویند چگونه کافر بود در حالیکه میگفت:

ألم تعلموا انا وجدنا محمدا
نبیا کموسى خط فى اول الکتب (12)

شیخ سلیمان بلخى صاحب کتاب ینابیع المودة درباره ابوطالب گوید:

و حامى النبى و معینه و محبه اشد حبا و کفیله و مربیه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابیاتا کثیرة و شیخ قریش ابوطالب. (13)

یعنى ابوطالب که رئیس و بزرگ قریش بود حامى و کمک پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و او را بسیار دوست داشت و کفیل معیشت و مربى آنحضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زیادى سروده است.(درباره اثبات ایمان ابوطالب مطالب زیادى در کتب دینى‏نوشته شده و کتابهاى مستقلى نیز مانند کتاب ابوطالب مؤمن قریش برشته تألیف در آمده است) .

بارى ولادت على علیه السلام در اندرون کعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه‏اى بخشید و شعراى عرب و عجم در اینمورد اشعار زیادى سروده‏اند که در خاتمه این فصل بچند بیت از سید حمیرى ذیلا اشاره میگردد.

ولدته فى حرم الاله امه‏
و البیت حیث فنائه و المسجد
بیضاء طاهرة الثیاب کریمة
طابت و طاب ولیدها و المولد
فى لیلة غابت نحوس نجومها
و بدت مع القمر المنیر الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله‏
الا ابن امنة النبى محمد (14)

مادرش او را در حرم خدا زائید در حالیکه بیت و مسجد الحرام آستانه او بود.

آن مادر نورانى که لباسهاى پاکیزه ببر داشت و خود پاکیزه بود و مولود او و محل ولادت نیز پاکیزه بود.

در شبى که ستاره‏هاى منحوسش ناپیدا بوده و سعیدترین ستاره بهمراه ماه پدید آمده بود .

قابله‏هاى(دنیا) هیچ مولودى را مانند او لباس نپوشاینده‏اند(یعنى هرگز مولودى مانند او بدنیا نیامده) بجز پسر آمنه محمد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم.

 

ولادت امام جواد (ع) مبارک باد

تبریک

میلاد اسوه شکیبایی، تندیس تقوا و پارسایی، مشعل حق و حقیقت، جلوه جمال الهی و جلال کبریایی، الهام بخش اخلاص و معرفت حضرت جوادالائمه امام محمدِتقی، علیه السلام ، بر عاشقان شجره طیبه ولایت و امامت و رهپویان راه حقیقت مبارک باد.

میلاد سجاده نشین عالم معرفت و توحید، آیینه پرشکوه جمال و جلال خداوندی، مونس ملایک مقرب الهی، اسوه عرفان ربوبی، تبسّم رحمت معبود بر خلایق، مظهر مهر و عطوفت خداوند، حضرت جوادالائمه بر شما عاشقان ولایت و رهپویان خط امامت خجسته باد.

تولّد

حضرت امام محمدتقی علیه السلام میوه دل ثامن الحجج علیه السلام در دهم رجب 195 ق در مدینه منوّره زاده شد و بر شاخسار امامت شکوفا گشت. پدر بزرگوارش حضرت امام رضا علیه السلام و مادرش بانوی گرامی و بافضیلتی به نام «سبیکه» است که امام رضا علیه السلام او را «خیزران» نامید.حضرت همواره از ایشان به نیکی یاد کرده او را با تعابیری چون بانویی پاک دامن و بانوی بافضیلت نام می بردند.

دوران امامت

از ماه رمضان سال 202 یا آخر ماه صفر 203 ه ، که امام رضا علیه السلام در توس به شهادت رسید، فرزند آن حضرت، امام محمدتقی علیه السلام به مقام امامت و پیشوایی امت مسلمان رسید.

امام جواد در سه سالگی

صفوان بن یحیی، از یاران مخلص امام رضا علیه السلام ، می گوید در مدینه به حضور آن حضرت شرف یاب شدم و عرض کردم: پیشی از آن که خداوند ابوجعفر (جواد) را به شما عنایت فرماید، درباره امام بعد از شما پرس وجو می کردیم و شما می فرمودید خداوند به من پسری عنایت خواهد فرمود. اکنون خداوند پسری به شما عنایت کرد و چشم ما به وجود وی روشن گردیده است. تکلیف ما پس از شما چیست و امام ما چه کسی خواهد بود؟

امام رضا در پاسخ به امام جواد که در مقابلش ایستاده بود اشاره نمود. من در جواب گفتم فدایت شوم او که بیش از سه سال ندارد؟! امام رضا علیه السلام فرمود: «کمی سن ایرادی ندارد؛ چون حضرت عیسی در حالی که کم تر از سه سال سن داشت به پیامبری رسید».

خلفای عصر امام

امام جواد علیه السلام در سال 195 ه در مدینه چشم به جهان گشود. سه سال داشت که«محمد امین» فرزند هارون الرشید به دست برادرش در سال 198 ه به قتل رسید و حاکمیت مأمون آغاز گشت. مأمون در سال 218 ه درگذشت و معتصم عباسی در ماه شعبان 218 ه به خلافت رسید. از این رو باید گفت امام جواد علیه السلام در زندگی کوتاه و پربار خویش با سه خلیفه عباسی هم عصر بوده است.

تکریم امام جواد علیه السلام از سوی علی بن جعفر علیه السلام

روزی امام جواد علیه السلام وارد مسجد رسول خدا شد. علی بن جعفر عموی آن حضرت با دیدن امام جواد علیه السلام با عجله و بدون کفش و عبا حرکت کرد و به حضور امام رسید و دست او را بوسید و آن حضرت را فراوان تعظیم کرد. امام جواد علیه السلام به او فرمود: «عموجان، بنشین. خدا تو را مشمول رحمت خویش قرار دهد». علی بن جعفر گفت: «در حالی که شما ایستاده اید من چگونه بنشینم؟»

پس از آن که امام جواد علیه السلام رفت و علی بن جعفر به محل تدریس خود برگشت شاگردان او اعتراض کردند که: تو عموی ابوجعفر هستی، سن و سال بالایی داری، آن وقت در برابر(ابوجعفر جوان) این گونه تعظیم می کنی؟! علی بن جعفر در حالی که محاسن سفید خود را در دست گرفته بود گفت: ساکت باشید، اگر خداوند این ریش سفید را لایق امامت ندانست و این نوجوان را لایق مقام بلند امامت دانست و به او چنین عظمت و مقامی داد، من می توانم مقام و فضیلت او را نادیده بگیرم؟ از سخن شما به خدا پناه می برم، بلکه باید بگویم من بنده و چاکر او هستم.

مشعل تابان

امامت هدیه ای الهی برای همه آحاد امّت است تا به مدد آن در صراط مستقیم قرار گیرند.امام ضامن اجرای احکام قرآن، مشعل هدایت در شب های تیره و فروغ یقین افروز در پیچ و خم های شک و اضطراب است. امام جواد علیه السلام در دوران سیاه حکومت خلفای بنی عباس، به رغم عمر کوتاه خود توانست کشتی امت را به خوبی هدایت کند و برای مؤمنان مشعلی تابان در شب سیاه انحراف و کج اندیشی باشد. آن حضرت با بیان مسایل بنیادی دین، از پرچم هماره برافراشته اسلام پاسداری کرد.

دریای فضایل

دریای فضایل امام جواد علیه السلام بی کرانه است. او برگزیده خداوند، قرآن ناطق، حقیقت مجسّم و هدایتگر توحید است. امام جواد علیه السلام ، در دوران کوتاه امامت خود، با کردار و گفتار خود معارف ناب را بر جان تشنه مؤمنان جاری می ساخت. میلاد فرخنده امام جواد علیه السلام بر تمام شیعیان خجسته باد.

پرداخت بدهی امام رضا علیه السلام

یکی از یاران امام رضا علیه السلام می گوید: حضرت رضا علیه السلام از دنیا رفت و من چهارهزار درهم از ایشان طلب داشتم و غیر از من کسی از آن خبر نداشت. امام جواد علیه السلام شخصی را درپی من فرستادند و فرمودند: «فردا به نزد من بیا». روز بعد به خدمت امام رفتم. فرمود: «ابوالحسن از دنیا رفت و به شما چهار هزار درهم بده کار بود». آن گاه از زیر فرشی که روی آن نشسته بودند مبلغی به من دادند که وقتی آن را شمردم چهار هزار درهم بود».

سفارش امام جواد علیه السلام درباره پرهیزکاری

گاه در زندگی، تمام درها به روی انسان بسته می شود، به گونه ای که هرطرف که روی می کند با مشکل یا مشکلاتی روبه رو می شود. این قبیل مواقع فرصت های خوبی برای بیدارشدن و بازگشت به سوی خداست. در این هنگام اگر انسان از روی اخلاص از ذات مقدس حضرت حقّ کمک بگیرد، امدادهای الهی به کمک او می آید و نسیم های رحمت پروردگار او را در بَر می گیرد و از راه هایی که هرگز باور نداشت، درهای بسته به رویش گشوده می شود. امام جواد علیه السلام در این باره می فرمایند: «اگر درهای آسمان و زمین به روی کسی بسته شود و او پرهیزکاری پیشه کند، خداوند در کار او گشایش می دهد».

امام علی علیه السلام از نظر امام جواد علیه السلام

روزی فردی در محضر امام جواد عرض کرد من حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام را آن قدر دوست دارم که اگر بدنم را قطعه قطعه کنند دست از محبّت آنان برنمی دارم.

امام جواد فرمودند: «در این صورت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام نیز با تو همان گونه رفتار خواهند کرد؛ آنها نیز در روز قیامت برای تو چیزی را طلب می کنند که محبت تو در مقابل آن بسیار ناچیز خواهد بود؛ یعنی نتیجه و ثمره آن نجات در روز قیامت است».

سخنان پربار امام جواد علیه السلام

کسی که با اتّکاء به خدا روی نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند می شوند و هرکس پرهیزکاری پیشه سازد محبوب مردمان می گردد.

کمال آدمی در خردمندی است.

سرآغاز نامه ی عمل مسلمان، در قیامت، نیک خلقی اوست.

آن که کار زشتی را نیکو شمارد، در [کیفر] آن کار شریک است.

ستم کار و یاری کننده ستم کار و کسی که به کرده او خشنود باشد، همه در گناه او شریکند.

کمال مروّت آن است که انسان با هیچ کس چنان رفتار نکند که برخود نمی پسندد.

به کاری که وقتش نرسیده اقدام نکنید که پشیمان می شوید و آرزوهای دورودراز نداشته باشید که موجب قساوت قلب می شود، و به ناتوانان خود رحم کنید و با نوازش آنان، رحمت خدای را بجویید.

کسی که برادرمؤمن خود را پنهانی پند دهد، او را آراسته و کسی که آشکارا و در حضور دیگران او را نصیحت کند، چهره [اجتماعی] او را زشت ساخته است.

روز دادخواهی برای ستمگر به مراتب سخت تر است از روز ستم برای ستم دیده.

هرکس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توکّل کند، خداوند او را از هر بدی نجات می بخشد و از هر دشمنی حفظ می کند.

خود را از کارهایی که موجب ننگ دنیا و عذاب آخرت است نگاه دار.

مبادا آشکارا دوست خدا باشی و در پنهان دشمن او.

در خائن بودن انسان همین بس که امین خیانت کاران باشد.

هرکس روش نیکویی را پایه گذاری کند و دیگران از آن پیروی کنند همان پاداش آنان به او عطا می شود بدون آن که از پاداش عمل کنندگان کم شود و هرکه سنّت ناپسند و ظالمانه ای را پایه گذارد که دیگران از آن تبعیت کنند، برابر کیفر اعمال آنان بر دوش او نیز خواهد بود بدون آن که از کیفر آنان چیزی کاسته شود.

کشتی دریای جود

کشتی دریای جود و رحمتی نوح فیض و ناخدای قدرتی
تا زمام هر ولی در دست توست هستی عالم همه از هست توست
خوان احسان تو، بی پایان بود مهررویت داروودرمان بود
پرچم دین از توجاویدان شده از طفیلت خلقت انسان شده
هرکسی شهد لقایت نوش کرد حلقه امر تو را در گوش کرد

نوگل بستان رض

مژده که آمد به جهان نوگل بستان رضا شد ز پس پرده عیان قدرت و آیات خدا
آمده بر عالمیان رحمت و احسان و عطا گشت جهان به ز جنان از قدم شاه هدا
سبط نبی، نَجل علی، حجت حق، نور جلی کان کرم، پور ولی، آمده بر اهل ولا
نور نهم، رهبر دین، حافظِ قرآنِ مبین کرد تجلّی به زمین قبله ارباب صفا
بلبل گلزار نبیّ گشته ملقب به تقی سید و سالارِ وفیّ مظهر احسان و سخا

سالروز شهادت امام هادی (ع) تسلیت باد

آلبوم تصاویر , گالری تصاویر , گالری موضوعی , آلبوم موضوعی , دانلود والپیپر مذهبی ، دانلود والپیپر اهل بیت ، دانلود والپیپر حضرت امام علی النقی،دانلود والپیپر امام هادی، دانلود والپیپر امام دهم , شهادت امام هادی , ولادت امام هادی

عرض تسلیت

امروز زمین آغوش گشوده است تا بار دیگر انسان پاکی از سلاله خاندان پیامبر(ص) را در خود جای دهد و او را به حیاتی برتر از این دنیای دون و در کنار اولیا و انبیا نوید دهد. شهادت جانگداز آن امام همام، امام علی النقی(ع) را به عموم شیعیان جهان تسلیت می گوییم.

سال غم و اندوه

شهادت امام هادی(ع)، پیشوای دهم شیعیان، در ماه رجب و در 42 سالگی اتفاق افتاد. عروج روح قدسی آن انسان وارسته جهان اسلام را غرق در ماتم و اندوه ساخت. شهادت مظلومانه آن بزرگوار شهر سامرا را پر از شیون و ناله کرد. تمامی دوستداران اهل بیت در غم فقدان گوهری تابناک عزادار شدند و آن سال را سال اندوه شیعه نامیدند.

هجران مدینه

خلفای عباسی از توجه مردم نسبت به خاندان رسالت همیشه در هراس بودند و از مشاهده عشق و علاقه قلبی مردم نسبت به خاندان پیامبر احساس خطر می کردند. در مدینه، زادگاه امام هادی(ع)، والی مدینه آزار فراوانی نسبت به این شمع تابان الهی روا می داشت. از این رو شخصی به نام بریحه عباسی که امام جماعت بود به متوکل نامه نوشت که اگر هنوز تو را به مکه و مدینه نیاز هست، علی بن محمد(ع) را از این دیار تبعید کن؛ چرا که اکثر مردمان این منطقه را تحت نفوذ و اطاعت خویش قرار داده است. بدین ترتیب بود که متوکل با احترام امام را به سامرّا، محل خلافت خویش، دعوت کرد.

توهین متوکل به مقام امام هادی(ع)

متوکل خلیفه عباسی در ظاهر حضرت هادی(ع) را با احترام و تکریم به سامرا آورد ولی همواره در صدد اهانت و آزار حضرت(ع) بود؛ به طوری که هنگام ورود، حضرت را در کاروان سرای نامناسبی سکونت داد. شخصی از دوستداران حضرت برای عرض این مطلب به خدمت ایشان آمد. حضرت امام هادی(ع) در جواب فرمودند: کسی که خداوند قدر و منزلتش را بلند سازد با این اعمال کوچک و حقیر نمی شود.

محدودیت امام(ع)

هر اندیشمندی با نگاهی گذرا به زندگی امام هادی(ع) در می یابد که آن گرامی در سراسر عمر شریف خویش با محدویت های رنج آوری روبرو بوده است. متوکل، خلیفه ستمگر عباسی، امام هادی(ع) را به اجبار از مدینه به مرکز خلافتش یعنی سامرا آورد و آن بزرگوار را تحت مراقبت نگه داشت. در عین حال امام با تحمل همه رنج ها هرگز از مسئولیت الهی خویش در قبال جامعه انسانی دست نکشید و به کم ترین تفاهم و سازشی با ستمگران تن نداد و همواره روشنی بخش تاریکی های جهل و بی ایمانی بود.

اثر والای امام هادی(ع)

دهمین ستاره آسمان ولایت، امام ابوالحسن هادی(ع) زیارتی به نام «زیارت جامعه» تقدیم دوستداران امامت فرموده است. جان ما خاکیان فدای تربت پاک او باد که با شعاع فروزان سخن خویش ما را با آسمان عظمت و جلال الهی آشنا ساخته است. شیوایی کلام و والایی مضمون و دانش و معرفتی که در آن موج می زند خود گویای اصالت این زیارت و معرّف دانش سرشار گوینده ارجمند آن امام هادی(ع) است.

شاگردان امام هادی(ع)

با آنکه جوّ اختناق و ستم دوره خلفای عباسی، امکان استفاده از امام هادی(ع) را بسیار محدود کرده بود، در عین حال برخی از مشتاقان معارف قرآن و اهل بیت(ع) توانستند به قدر ظرفیت خویش از حضرت امام هادی(ع) کسب فیض کنند. در روایات، 185 نفر از راویان احادیث و شاگردان امام را نام برده اند که در میان آنان چهره های درخشانی چون حضرت عبدالعظیم حسنی، حسین بن سعید اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری به چشم می خورند.

شهادت محبوب دل ها

زهر سراسر بدن امام هادی(ع) را فرا گرفته بود و حضرت در بستر بیماری آخرین زمزمه های قدسی را با معبود خویش نجوا می کرد. غم و اندوهی گران بر قلوب مؤمنان سنگینی می کرد و چشم ها در فراق آن محبوب اشک می ریخت. حضرت امام علی النقی(ع)، آن طبیب آلام دردمندان و شفیق دل های مجروح مؤمنان، بر اثر زهر کشنده، در سومین روز از ماه رجب سال 254 (ه ) شربت شهادت نوشید.

حقارت نفس

نفس و سرشت واقعی انسان امانتی آسمانی و موهبتی است الهی که در اختیار انسان قرار گرفته است. اگر انسان آن را حقیر و کوچک بشمارد، در واقع همه چیز خود را باخته است و در این صورت ارتکاب زشتی ها برای او کار دشواری نخواهد بود. اما اگر ارزش وجودی خویش را بداند و به عظمت الهی و ملکوتی آن واقف شود هرگز آن را به تیرگی ها نمی آلاید. حضرت امام هادی(ع) در این مورد می فرمایند: اگر کسی در نزد خود خوار شود از شر او ایمن مباش.

در سوگ پدر

هشت بهار از عمر گران بهای دهمین امام و مولای عزیز ما، امام هادی(ع)، نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست. در سال 220 هجری در آخر ماه ذیقعده پدر بزرگوار و جوان خود را از دست داد. پدری که نمونه بارز علم و تقوی و فضیلت و شجاعت و مظهر مبارزه با ستم و پناه درماندگان و بی چارگان بود. بعد از شهادت امام جواد(ع) امامت به فرزندش امام هادی(ع) منتقل شد و آن حضرت از همان سال های کودکی به مقام پیشوایی شیعیان رسید.

رفتار خلفای عباسی با امام هادی(ع)

زندگانی پر نشیب و فراز امام هادی(ع) هم زمان با حکومت هفت خلیفه عباسی بوده است. امام هادی(ع) همچون اجداد پاک خویش با سازش ناپذیری در برابر بیداد ظالمان و با دادخواهی و طرفداری از عدالت و هدایت و ارشاد انسان ها، به مبارزه با خلفای غاصب می پرداختند. به همین دلیل خلفا با وجود امام هادی(ع) همواره حکومت خویش را در خطر می دیدند و به هر طریق در تلاش بودند که چهره دهمین پیشوای راستین مسلمانان را دگرگون جلوه دهند و با نیرنگ های گوناگون علاقه امت را نسبت به آن بزرگوار کم کنند.

آزارهای متوکل نسبت به امام هادی(ع)

دوران امامت حضرت علی النقی(ع) بیشتر با متوکل عباسی هم زمان بود و این دوران از سخت ترین سال های زندگی آن بزرگوار محسوب می شود؛ زیرا متوکل از جنایت کارترین چهره های حکومت عباسی بود. سخت گیری و آزار متوکل نسبت به امام هادی(ع) و اهل بیتش به جایی رسید که مردم را به جرم پیروی از امامان گرامی و دوستی با آنان شکنجه می کردند و از همین رو کار بر دوستداران اهل بیت طهارت بسیار مشکل شد.

امام هادی(ع) خورشید عالم تاب

مولای بزرگوار ما، دهمین ستاره آسمان امامت، حضرت امام هادی(ع) همچون امامان و معصومان دیگر، همواره راهبر امت و بیان کننده احکام اسلام و قرآن بود. امام هادی(ع) دهمین اشعه فروزان مهر الهی بر روی زمین و واسطه فیض میان آفریدگار و آفریدگان بود که با فروغ عالم تاب دانش و یقین خویش تاریکی های نادانی را روشن می ساخت و گرمابخش محفل شیعیان در آن شام سرد و بی روح بود.

عبادت و پارسایی امام هادی(ع)

حضرت امام علی النقی(ع) علاوه بر برخورداری از کمال و فضل و دانش و معنویت، عابدترین و پارساترین مردم زمان خود بود و همچون پدران بزرگوارش شب های طولانی رو به قبله می نشست و به عبادت خالق یکتا مشغول می شد و لحظه ای از عبادت دست نمی کشید. همیشه بر تن نازنین و مبارکش لباسی از پشم می انداخت و سجاده اش حصیر بود.

خودپسندی

خودپسندی از صفات نکوهیده ای است که حقیقت آن جز غفلت و دوری از خدا چیز دیگری نیست. خودخواهی سرچشمه همه مفاسد و گناهان است و انسان را از خدا دور و دل را از ساحت عظمت او منصرف می کند. انسان خودخواه به تدریج از خودِ الهی و ملکوتی خویش دور می شود و علاوه بر دوری از خدا، اطرافیان را نیز از خود دور می کند و می رنجاند. حضرت امام هادی(ع) در سخنی ژرف و والا می فرمایند: کسی که خودپسند باشد، مخالفان او بسیار خواهند بود.

ایجاد روابط دوستانه

یکی از مسائل مهم در زندگی انسان برقراری پیوند دوستی و صمیمیت با افراد شایسته است و از موانع اساسی بر سر راه ایجاد دوستی و صمیمیت خودخواهی است. غرور و خودپسندی در افراد مانع تحکیم روابط دوستانه در میان آنهاست. باید به ابراز علاقه دیگران به درستی پاسخ گفت و از مصاحبت و معاشرت آنها بهره مند شد. امام هادی(ع) می فرمایند: کسی که دوستی و محبت و حسن نظرش را به تو تقدیم کند تو نیز از وی پیروی کن و پذیرای او باش.

اطاعت پروردگار

حضرت امام هادی(ع) که از قهرمانان وادی بندگی است، در مورد اطاعت خالق یکتا می فرمایند: کسی که از خدا پروا داشته باشد، دیگران از او پروا خواهند داشت، و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت می کنند و کسی که از آفریدگار اطاعت کند از خشم خلق باکی ندارد.

به راستی آنان که خالصانه و با تمام وجود گام در مسیر بندگی و اطاعت خدا نهاده و با این کلید، درِ سعادتِ جاودان را بروی خود گشوده و به عزّت حقیقی رسیده اند و آن را بزرگ ترین سرمایه و افتخار خود یافته اند، خداوند سرپرستی و تدبیر امور آنان را به عهده می گیرد و به آنها عزت و سربلندی می بخشد.

زیان نادانی

زیرکی و استفاده از عقل و تدبیر از ویژگی های انسان مسلمان است. این ویژگی به مؤمن کمک می کند تا بتواند حرف راست خویش را بر کرسی تصدیق بنشاند و بدین ترتیب از دین و مسلک خویش آگاهانه و به بهترین وجه دفاع کند. امام هادی(ع) در این باره می فرمایند: کسی که حق با اوست ولی سفیهانه عمل می کند، ممکن است نور حقش را به سبب عمل سفیهانه اش خاموش سازد.

دست به دامان دهمین خورشید

سلام بر تو ای فرزند پیامبر(ص)، ای منزلگاه فرشتگان الهی و ای خزانه دار علم. سلام بر تو ای پیشوای دهم شیعیان. سلام بر تو ای دهمین نور هدایت و امامت. سلام بر تو ای امام هدایت گر و چراغ تاریکی ها و ای پرچمدار پرهیزگاری. سلام خدا و فرشتگانش بر تو باد.

حلول ماه پر فضیلت رجب مبارک باد.



  فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب


از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است که: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.


و همچنین فرمود که: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.


از امام صادق(علیه السلام) روایت است که حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».


ابن بابویه از سالم روایت کرده است که گفت: در اواخر ماه رجب که چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد فرمود که آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود که آنقدر ثواب از تو فوت شده است که قدر آن را به غیر از خدا کسى نمى‏داند به درستى که این ماهى است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.


پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر کس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر کس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا کنند. و بدان که براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده که اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .


اعمال مشترک ماه مبارک رجب

اینها اعمالی است که انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :


1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:
"یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."


2- دعایی را که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:
«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»


3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که در ماه رجب این خوانده شود:
«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»


قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .


4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده که: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید:

«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و کسى که چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.


5- از نبی مکرم اسلام روایت است: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .


6- روایت است کسى که در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید:

"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند کند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند .

 


7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر:

أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .


8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت کرده که هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود که او را به بهشت بکشاند.


9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت کرده که: هر کس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیة الکرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى که این نماز را گزارده تا روزى که بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای که خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .


10- سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا که روایت شده هر کس در یکى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.


11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است که: هر کس در یک شب از شب‌هاى ماه رجب ده رکعت نماز به این نحو که در هر رکعت حمد و قل یا ایها الکافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

اعمال شب و روز اول ماه رجب
شب اول
این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .


1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:
اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.


2- غسل.
حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر کس ماه رجب را درک کند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى که از مادر متولد شده است.


3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست رکعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.


5- بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز گزارده شود بدین نحو:
در رکعت اول حمد و ألم نشرح یک مرتبه و توحید سه مرتبه و در رکعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى که از مادر متولد شده است.

روز اول رجب
این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:


1- روزه .
روایت شده که حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به کشتى سوار شد و به کسانى که همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر کس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال از او دور شود .


2- غسل .


3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر کس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.