کتابخانه ی عمومی آیت اله فیاضی روستای نیر

ورود شما را به این وبلاگ گرامی می داریم.

کتابخانه ی عمومی آیت اله فیاضی روستای نیر

ورود شما را به این وبلاگ گرامی می داریم.

معرفی کتاب دختر شینا

 

نمای نزدیک:بهناز ضرابی‌زاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی کنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت ‌کند و همدم شب‌های تنهایی این زن و فرزندانش شود؛ شب‌هایی که قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه می‌کردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود. این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاع‌مقدس، با دشواری‌های دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی‌ را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی‌شان در کنارش بود.«دختر شینا» از معدود کتاب‌های خاطرات است که زندگی پرفراز و نشیب یک دختر جوان روستایی را در برابر چشمان ما به نمایش می‌گذارد، دختری که آن‌قدر می‌ایستد و می‌افتد و دوباره برمی‌خیزد تا جنگ را تحقیرکند.«دختر شینا» از 19 فصل تشکیل شده و از روایت کودکی قدم خیر آغاز می‌شود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگی‌اش را در پشت جبهه‌ها رقم زد. ضرابی‌زاده هم توانسته با تیزبینی و هوشمندی یک نویسنده، همه صحنه‌ها و فضاهای کتاب را اثرگذار و ملموس روایت کند.                       

تاریخ نشر:آذر 1392

تعداد صفحات:263

قطع:رقعی

شابک:9-262-175-600-978

نوبت چاپ:بیست و پنجم

قیمت:75,000 ریال

شمارگان:2500

نمای میانی: بهناز ضرابی‌زاده کار‌شناس ادبی کانون پرورش فکری همدان است. اما بیش و پیش از هر چیزی نویسنده است. مسئولیت‌هایی هم در این عرصه دارد، مثل دبیری انجمن داستان دفاع مقدس. ضرابی‌زاده برگزیده بیش از ۳۰ جشنواره داستان‌نویسی سراسری است و داور مسابقات مختلف ادبی همدان نیز بوده است. تألیف و چاپ بیش از دویست و پنجاه اثر ادبی در نشریات از دیگر فعالیت‌های این نویسنده ۴۴ ساله است.

نمای دور:بهناز ضرابی‌زاده: «دختر شینا» یک کار دلی بود و سفارشی از نهاد خاصی نداشتم. من هیچ آشنایی با این خانواده نداشتم و همواره آرزو داشتم که بتوانم از خطه همدان خانواده‌ای را به ایرانیان معرفی کنم. وقتی زندگی حاج ستار را خواندم خیلی علاقمند شدم تا با همسر ایشان مصاحبه‌ای انجام دهم. حاج ستار کسی بود که در سن 24 سالگی به شهادت رسیده بود و همسر خود را با 5 کودک تنها گذاشته بود. عنوان این اثر از نام مادر قدم خیر محمدی کنعان گرفته شده است. دختر بزرگ این خانواده بعد از تولد به دلیل کودکی نمی‌توانست نام مادربزرگ خود را به خوبی ادا کند و به جای مامان شیرین، از لفظ «مامان شینا» استفاده می‌کرد. این کتاب عاشقانه‌های دو همسر است و زندگی، شور، عشق و معنویت در کتاب موج می‌زند. نوشتن «دختر شینا» دو سال به طول انجامید. بارزترین ویژگی‌ همسر حاج ستار حیا و نجابت وی بود و بارزترین خصیصه خانواده آنها شاد و خوشحال بودن.
از کتاب:حالا دو تا دختر داشتم و کلی کار. صبح که از خواب بیدار می‌شدم، یا کارهای خانه بود یا شست‌وشو و رُفت و روب و آشپزی یا کارهای بچه‌ها. زن داداشم نعمت بزرگی بود. هیچ وقت مرا دست تنها نمی‌گذاشت. یا او خانه ما بود، یا من خانه آن‌ها. خیلی روزها هم می‌رفتم خانه حاج آقایم می‌ماندم. اما پنج‌شنبه‌ها حسابش با بقیه روزها فرق می‌کرد. صبح زود که از خواب بیدار می‌شدم، روی پایم بند نبودم. اصلاً چهارشنبه شب‌ها زود می‌خوابیدم تا زودتر پنج‌شنبه شود. صفحه99

از همین قلم:مرغ شل (سوره مهر) آن روز سه شنبه بود (صریر) سیب آرزو (مدرسه) آدم برفی (عروج) گنجشک سبز و آبی (صریر) بابای ۹ سالگی (برکت کوثر) آخرین تکه نان کودک (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)نمای نزدیک:بهناز ضرابی‌زاده در «دختر شینا» قدم به قدم وارد زندگی قدم خیر محمدی کنعان شده است تا زندگی او با سردار شهید ستار ابراهیمی هژیر را روایت ‌کند و همدم شب‌های تنهایی این زن و فرزندانش شود؛ شب‌هایی که قدم خیر و فرزندانش وضعیت قرمز را تجربه می‌کردند و پدر در مناطق جنگی مشغول دفاع در برابر دشمن بود. این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاع‌مقدس، با دشواری‌های دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی‌ را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی‌شان در کنارش بود.«دختر شینا» از معدود کتاب‌های خاطرات است که زندگی پرفراز و نشیب یک دختر جوان روستایی را در برابر چشمان ما به نمایش می‌گذارد، دختری که آن‌قدر می‌ایستد و می‌افتد و دوباره برمی‌خیزد تا جنگ را تحقیرکند.«دختر شینا» از 19 فصل تشکیل شده و از روایت کودکی قدم خیر آغاز می‌شود؛ از زمانی که نامش را به خاطر قدم خوشی که داشت «قدم خیر» گذاشتند تا زمانی که حماسه زندگی‌اش را در پشت جبهه‌ها رقم زد. ضرابی‌زاده هم توانسته با تیزبینی و هوشمندی یک نویسنده، همه صحنه‌ها و فضاهای کتاب را اثرگذار و ملموس روایت کند.

تاریخ نشر:آذر 1392

تعداد صفحات:263

قطع:رقعی

شابک:9-262-175-600-978

نوبت چاپ:بیست و پنجم

قیمت:75,000 ریال

شمارگان:2500

نمای میانی: بهناز ضرابی‌زاده کار‌شناس ادبی کانون پرورش فکری همدان است. اما بیش و پیش از هر چیزی نویسنده است. مسئولیت‌هایی هم در این عرصه دارد، مثل دبیری انجمن داستان دفاع مقدس. ضرابی‌زاده برگزیده بیش از ۳۰ جشنواره داستان‌نویسی سراسری است و داور مسابقات مختلف ادبی همدان نیز بوده است. تألیف و چاپ بیش از دویست و پنجاه اثر ادبی در نشریات از دیگر فعالیت‌های این نویسنده ۴۴ ساله است.

نمای دور:بهناز ضرابی‌زاده: «دختر شینا» یک کار دلی بود و سفارشی از نهاد خاصی نداشتم. من هیچ آشنایی با این خانواده نداشتم و همواره آرزو داشتم که بتوانم از خطه همدان خانواده‌ای را به ایرانیان معرفی کنم. وقتی زندگی حاج ستار را خواندم خیلی علاقمند شدم تا با همسر ایشان مصاحبه‌ای انجام دهم. حاج ستار کسی بود که در سن 24 سالگی به شهادت رسیده بود و همسر خود را با 5 کودک تنها گذاشته بود. عنوان این اثر از نام مادر قدم خیر محمدی کنعان گرفته شده است. دختر بزرگ این خانواده بعد از تولد به دلیل کودکی نمی‌توانست نام مادربزرگ خود را به خوبی ادا کند و به جای مامان شیرین، از لفظ «مامان شینا» استفاده می‌کرد. این کتاب عاشقانه‌های دو همسر است و زندگی، شور، عشق و معنویت در کتاب موج می‌زند. نوشتن «دختر شینا» دو سال به طول انجامید. بارزترین ویژگی‌ همسر حاج ستار حیا و نجابت وی بود و بارزترین خصیصه خانواده آنها شاد و خوشحال بودن.
از کتاب:حالا دو تا دختر داشتم و کلی کار. صبح که از خواب بیدار می‌شدم، یا کارهای خانه بود یا شست‌وشو و رُفت و روب و آشپزی یا کارهای بچه‌ها. زن داداشم نعمت بزرگی بود. هیچ وقت مرا دست تنها نمی‌گذاشت. یا او خانه ما بود، یا من خانه آن‌ها. خیلی روزها هم می‌رفتم خانه حاج آقایم می‌ماندم. اما پنج‌شنبه‌ها حسابش با بقیه روزها فرق می‌کرد. صبح زود که از خواب بیدار می‌شدم، روی پایم بند نبودم. اصلاً چهارشنبه شب‌ها زود می‌خوابیدم تا زودتر پنج‌شنبه شود. صفحه99

از همین قلم:مرغ شل (سوره مهر) آن روز سه شنبه بود (صریر) سیب آرزو (مدرسه) آدم برفی (عروج) گنجشک سبز و آبی (صریر) بابای ۹ سالگی (برکت کوثر) آخرین تکه نان کودک (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.