کتابخانه ی عمومی آیت اله فیاضی روستای نیر

ورود شما را به این وبلاگ گرامی می داریم.

کتابخانه ی عمومی آیت اله فیاضی روستای نیر

ورود شما را به این وبلاگ گرامی می داریم.

علت اختلاف در تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) چیست؟

 اینکه تاریخ ولادت، شهادت و محل دفن حضرت فاطمه زهرا(س) مشخص نیست به گفته دکتر شهیدی احتمال دارد سرّی از اسرار الهی باشد.                       

درباره تاریخ شهادت صدیقه کبری (س) قول های مختلفی مطرح شده است. متن زیر گفت و گوی خبرنگار فارس با محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام درباره این موضوع است که وی آن را سرّی از اسرار الهی دانسته است. این گفت و گو حدود شش سال پیش در این خبرگزاری منتشر شده که به دلیل اهمیت موضوع به بازنشر آن پرداخته ایم.

قول مشهور شیعه درباره سالروز شهادت فاطمه(س) 75 و 95 روز بعد از رحلت پیامبر(ص) است، آیا «سبع» و «تسع» مشتبه شده است؟

* اقوال مختلفی درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها‌ سلام نقل شده است، قول معتبر کدام است؟ 

-در ارتباط با روز شهادت یا فاصله شهادت حضرت زهرا(س) با ارتحال پیغمبر(ص) میان شیعه و سنی، همچنین میان خود شیعیان اختلاف هست. منابع اهل تسنن عموماً این مدت را ۶ ماه پس از ارتحال پیغمبر(ص) نقل می‌کنند و معتقدند که آن حضرت(س) پس از پیامبر(ص) ۶ ماه در قید حیات بودند، در حالی که در منابع شیعه، مشهور دو قول است که یک ۷۵ روز و دیگری ۹۵ روز بعد از ارتحال حضرت خاتم صلی الله علیه وآله و سلم هست که بر این مبنا در حقیقت ۱۳ جمادی الاول و ۳ جمادی الثانی را ذکر می‌کنند.

البته بنده شخصاً ضمن احترام به راویان و علمای گذشته و محدثان شیعه این عذر را نمی‌پسندم و نمی‌پذیرم که گفته شده به سبب آنچه که در گذشته نقطه‌گذاری در رسم‌‌الخط مسلمانان وجود نداشته است، «تسع» و «سبع» مشتبه شده و نمی‌دانند که سالروز شهادت بی بی دو عالم(س) 75 روز یا ۹۵روز پس از رحلت رسول خدا(ص) بوده است!

به طوری که بنده شخصاً معتقدم امر اعتقاد به ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام و آن هم سرور بانوان دو عالم و قرة العین رسول(ص) چنان باید برای شیعه و مدعیان پیروی از اهل‌بیت علیهم‌السلام مهم باشد که اصلاً نیازی به کتابت اینها نباشد، باید مردم چنان نسبت به این مسئله به خصوص با شهادت مظلومانه سرور بانوان دو عالم حساس بوده باشند که این را آنچنان به خاطر می‌سپردند که هر سال برای یادآوری چنین مصیبت عظمایی سالروزش را به سوگ می‌نشستند.

لذا اینکه بگوییم در اذهان یک چنین مسئله‌ای و مشکلی به خاطر نبودن نقطه‌گذاری پیش آمده است، عذر پذیرفته نیست و نشان می‌دهد که متاسفانه برخی از گذشتگان، آن اعتقاد راستینی که باید نسبت به مقام اهل بیت(ع) و بزرگداشت آنچه به آن ذوات مقدس مربوط می‌شود، مثل امروز که شیفتگان اهل‌بیت(ع) باور دارند، در گذشته وجود نداشته است، به قول مرحوم دکتر شهیدی شاید هم، سری از اسرار مربوط به حضرت زهرا(س) است که باید راجع به آن بزرگوار خیلی مسائل ناشناخته بماند، همان‌گونه که راجع به ولادت آن حضرت(س) قول ثابتی نداریم و دقیق نمی‌دانیم ولادت آن حضرت در چه روز و سالی اتفاق افتاده است، آیا قبل از بعثت یا بعد از بعثت و در چه سالی بوده است؟! که قول مشهور بعد از بعثت است.

مورد دیگر در این ارتباط که لازم است به آن اشاره شود و دکتر شهیدی مطرح می‌کند، اینکه محل دفن آن حضرت(س) اکنون دقیقاً مشخص نیست، آیا حضرت فاطمه سلام الله علیها در بقیع، خانه خود یا روضه منوره پیغمبر(ص) دفن است و همین‌طور سن شهادت ایشان، اینها مواردی است که دکتر شهیدی می‌گوید: «احتمال دارد از اسرار الهی باشد».

مشهور علمای شیعه 95 روز را صحیح می‌دانند

* پس با این اوصاف، قول ۹۵ روز صحیح‌تر است؟

ـ قول 95 روز اکنون به عنوان قول صحیح‌تر پذیرفته شده است، وقتی می‌گویم به سبب اینکه گفته شده رسم‌الخط مشکل داشته و نتوانستند بفهمند این واقعه «سبع» است یا «تسع» که چون آن موقع نقطه گذاشته نمی‌شده و همچنین دندان‌های درشت حروف مشخص نبوده است، اگر ما این را بپذیریم، از نظر ارزش هر دو یکسان هستند، یعنی اینکه ما چه هفت بخوانیم و چه 9 ارزش آن یکسان است، منتها شاید با توجه به برخی شواهد و قراین، علمای ما قول دوم را ترجیح دادند و البته برای عرض ارادت ساحت مقدس حضرت زهرا علیها‌ سلام هر دو قول را ما بزرگ می‌شماریم و نسبت به ذات مقدس آن حضرت(س) در هر دو قول اظهار سوگ و مصیبت می‌کنیم.

حضرت زهرا(س) به مرگ ظاهری یا بیماری از دنیا نرفته است/ منابع اهل سنت شهادت صدیقه طاهره(س) را تایید می‌کنند

* شبهه‌ای که درباره عروج ملکوتی حضرت صدیقه طاهره(س) مطرح می‌شود این است که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، لطفا در این خصوص توضیح دهید.

- آنچه واقعاً جای سؤال هست، اینکه مسلمانان اگر ارادت، باور و اعتقاد به ذات مقدس پیامبر عظیم‌الشان اسلام صلی الله علیه وآله وسلم داشته باشند، چه شیعه و چه هر فرقه دیگری باشند، آیا جای سؤال نیست که چرا باید تنها یادگار پیامبر(ص) و نور دیده آن حضرت که فرمود او سرور بانوان دو عالم است و بارها فرمودند: «ابنتی فاطمه فإنّها سیدة نساء العالمین مِن الأوّلین و الآخرین» و همچنین احادیثی از پیغمبر (ص) داریم که می‌فرمایند: «رشد و نمو ظاهری و مادی حضرت صدیقه کبری(س) نسبت به دختران هم سال خود دو برابر بوده است»؛ یعنی مثلاً اگر آن قول معروف را اصل قرار دهیم که حضرت صدیقه طاهره (س) در ۹ سالگی ازدواج کرده است، با این فرمایش پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) در سن ۹ سالگی از نظر ظاهری و مادی معادل دختر ۱۸ ساله زمان خود بوده است.

منابع اهل تسنن سن آن حضرت را در هنگام شهادت 27 و 28 سال گفتند. اگر ما آن را اصل قرار دهیم، این سنی برای بانویی که در اوج طراوت در زمان حیات پدر بوده است و ایشان حداقل به نقل خود اهل تسنن ۶ ماه پس از وجود مقدس پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) در قید حیات نباشد، چرا؟! آیا دچار بیماری یا دچار مشکلی بوده است، این بیماری اگر وجود داشته، باید سابقه در زمان پیامبر(ص) داشته باشد، در حالی که ما اصلاً یک چنین مسئله‌ای را نمی‌بینیم و این نشان می‌دهد که آن حضرت به دلیل تألمات شدید روحی و جسمی که در وجود نازنینشان به وجود آمد، در این فاصله کوتاه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به لقای الهی پیوست، ما اگر نقل‌هایی که حتی در برخی از منابع اهل تسنن وجود دارد، مانند کتاب «الامامة والسیاسة»، تألیف «ابن قتیبه دینوری» یا نقل‌هایی که «ابن ابی الحدید» شارح نهج‌البلاغه آورده است و در دیگر منابع اهل تسنن وجود دارد، به وضوح نشان می‌دهد که حضرت صدیقه کبری علیها‌ سلام نسبت به حوادث بعد از پیغمبر(ص)، حوادث سیاسی پس از رحلت ایشان و تصاحب و غصب خلافت به شدت موضع داشتند و متأثر بوده اند، نه از باب اینکه چرا خلافت و قدرت از کف همسرشان بیرون رفته است، بلکه به سبب آنچه که حضرت(س) مشاهده می‌کرد، تمام تلاش‌ها و زحمات طاقت‌فرسای پیامبر بزرگوار اسلام(ص) با چنین توطئه‌ای به باد می‌رود و اسلام به انحراف کشیده می‌شود و مهم‌ترین اصل اسلام که ولایت اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌ السلام برای هدایت بشریت تا پایان تاریخ و پایان جهان است، این گونه مورد حمله قرار می‌گیرد و ولایت از محضر امور خارج می‌شود، لذا مجموع این حوادث آن حضرت(س) را به شدت متألم کرد.

«ابن قتیبه دینوری» نقل می‌کند که حضرت زهرا(س) خانه خود را مأمن کسانی قرار داد که نسبت به حاکمیت خلیفه اول موضع داشتند و به ولایت و خلافت امیرالمومنین علی علیه‌السلام پای می‌فشردند و آنها در خانه حضرت زهرا(س) اجتماع و تحصن کرده بودند و حاضر به بیعت خلیفه نبودند، بعد «ابن قتیبه» می‌گوید که «عمر بن خطاب» به «ابوبکر» گفت تا علی(ع) بیعت نکرده، به سبب جایگاهی که نسبت به پیغمبر(ص) دارد پایه‌های حکومت تو محکم نخواهد شد و لذا باید از علی(ع) بیعت گرفت و خلیفه اول هم موافقت کرد.

حامیان ولایت در خانه فاطمه(س) تحصن کردند/ آتش و تهاجم غاصبان علیه خانه فاطمه(س)

در آغاز ابوبکر، «قنفذ» غلام آزاد شده عمر را فرستاد که به خانه فاطمه(س) برود و به امیرالمومنین علی(ع) بگوید: خلیفه رسول خدا(ص) تو را می‌طلبد، وقتی قنفذ به حضرت علی(ع) پیغام ابوبکر را رساند، امام (ع) در جواب فرمود: «چه زود به رسول خدا(ص) دروغ بستید» و او را باز گرداند. بار دیگر خلیفه به قنفذ گفت به علی بگو جانشین پیغمبر خدا(ص) تو را می‌طلبد، که حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «سبحان الله! چیزی را ادعا کرده است که در حد و اندازه او نیست». بنابراین آن دو تصمیم گرفتند از راهی جز مسالمت وارد عمل شوند.

«ابن قتیبه» می‌نویسد که عمر با گروهی به سوی خانه زهرا(س) حرکت کرد، در حالی که شعله آتشی در دست داشت، مردم به او گفتند: عمر به کجا می‌روی؟ گفت: این خانه را که محل توطئه خلافت ما شده است، می‌خواهم با اهل آن به آتش بکشم! به او گفتند: ای عمر! در این خانه دختر پیغمبر(ص) حضور دارد، گفت: اگر چه او باشد، من این کار را می‌کنم، «ابن قتیبه» می‌گوید: عمر و افرادش خانه فاطمه(س) را محاصره کردند و فریاد برآورد که ای دختر پیامبر(ص)! این افرادی که در خانه‌ات پناه گرفتند، باید بیرون بفرستی تا بیعت کنند وگرنه خانه را به آتش می‌کشم.

استغاثه حضرت زهرا(س) پشت در، دل‌های مهاجمان را به لرزه درآورد/ گروهی از مهاجمان صحنه را ترک کردند

«ابن قتیبه» در ادامه می‌گوید: فاطمه زهرا(س) پشت در‌ آمد و فرمود: «ای پسر خطاب! این بود عمل به سفارش رسول خدا(ص) که بعد از من با خاندانم نیکی کنید؟! هنوز کفن پدر من خشک نشده است، با خاندان او این گونه برخورد می‌کنید؟!». او گفت: ای دختر پیامبر(ص) می‌دانم که نزد پدرت چه قدر محبوب بودی. اما اگر در را نگشایی تا آنها بیعت کنند، این خانه را آتش می‌زنم و این کار دین پدرت را محکم‌تر می‌کند! حضرت زهرا علیها‌سلام وقتی چنین دیدند، خطاب به پیغمبر(ص) عرضه داشتند: «ای پدر! بعد از تو، ما از پسر ابی قحافه و پسر خطاب چه‌ها که ندیدیم» و شروع به استغاثه‌ای کرد که به نقل «ابن قتیبه» چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل‌هایشان شکافته و جگرهایشان پاره‌پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند، منتها «ابن قتیبه» دیگر نمی‌گوید چگونه!

 نقل می‌کند که در خانه باز شد و اینها وارد خانه شدند و بازوان علی(ع) را بستند و او را وارد مسجد کردند تا از او بیعت بگیرند. اما منابع شیعه می‌گویند که عمر بن خطاب تهدید خودش را عملی کرد، در را آتش زد، همین که در مقداری باز شد، آن را با فشار سختی گشود، در حالی که حضرت زهرا(س) پشت در بود و بین در و دیوار این ضربت بر او وارد شد و چون باردار بود، موجب سقط جنین آن حضرت(س) شد و حضرت از هوش رفت و زمانی که به هوش آمد، دید امیر‌المومنان علیه‌السلام را کشان کشان با بازوان بسته به طرف مسجد می‌برند، این بود که خود را با همان حالت زار به امیر‌المومنان (ع) چسباند، لباس او را گرفت و فرمود: «نمی‌گذارم با پسرعمویم این گونه رفتار کنید». به نقلی خود ابن خطاب و به نقلی به دستور او «قنفذ» با غلاف شمشیر به دستان حضرت زدند که دستان مبارکش کبود و قدرت او زائل و دوباره بیهوش شد و امیر‌المومنین (ع) را رها کرد.

فاطمه(س) شمشیر را بالای سر علی(ع) دید، بی‌محابا به سمت قبر پدر رفت/ نفرینی که در سایه دستور ولی اجرا نشد

حضرت علی(ع) را وارد مسجد کرده بودند، در این هنگام حضرت زهرا (س)به هوش می‌آید، این نقل را باز «ابن قتیبه» دارد که وقتی حضرت فاطمه علیها سلام دید، شمشیر را بر سر امیر‌المومنان (ع) گرفتند و او را تهدید می‌کنند که اگر بیعت نکند، آن حضرت را گردن خواهند زد، فرمود: «دست از پسر عمویم بردارید که به خدا سوگند که اگر او را رها نکنید، به سوی قبر پیامبر(ص) می‌روم و در حق شما نفرین خواهم کرد»، معطل هم نشد و به سوی قبر مطهر پیغمبر(ص) رفت، امیرالمومنین(ع) که چنین صحنه‌ای را دید، به سلمان فرمود: «سلمان برو، جلوی ایشان را بگیر که اگر نفرین کند، خدا عذابی خواهد فرستاد که دیگر کسی روی زمین باقی نخواهد ماند!».

سلمان آمد تا مانع حضرت(س) شود، عرض کرد: شما پدرتان رحمة للعالمین بود، نفرین نکنید، فرمود: «ای سلمان! بگذار دادم را از این بیدادگران بگیرم»، سلمان عرض کرد: این گفته من نیست، این فرموده امیر‌المومنین است. لذا تا حضرت صدیقه طاهره (س) شنید امیر‌المومنین دستور داده است، فرمود: «چون او فرمان داده است، من اطاعت می‌کنم و شکیبایی می‌ورزم و از خدا فقط می‌خواهم که بین ما و آنها داوری کند».

علی(ع) بعد از شهادت فاطمه(س) بیعت را به خاطر مصالح اسلام پذیرفت

«ابن قتیبه» می‌گوید: ابوبکر وقتی این صحنه را دید، به شدت منقلب و منفعل شد و گفت: دست از علی(ع) بردارید که ما او را مجبور به بیعت نمی‌کنیم، این جا بود که شمشیر را از سر ایشان برداشتند و امیر‌المومنین(ع) و حضرت فاطمه(س) به خانه بازگشتند، البته برخی از نقل‌ها این است که در همان جلسه ابوبکر جلو آمد و دست خود را به دست حضرت (ع) زد و این طور جلوه دادند که امام علی (ع) بیعت کرده است، اما ظاهراً نقل صحیح این است که امام علی (ع) در آنجا بیعت نکرد و حضرت (ع) به خانه رفت و به نقل اکثر منابع اهل تسنن تا حضرت زهرا (س) در قید حیات بود، امیر‌المومنین (ع) بیعت نکرد و پس از رحلت آن حضرت(س) بیعت کرد.

البته عده‌ای در نهایت بی‌معرفتی می‌گویند: علی (ع) پشتوانه‌اش زهرا(س) بود و چون او را از دست داد، احساس کرد که هیچ پشتوانه‌ای ندارد و مجبور شد بیعت کند، اما قضیه صحیح این است که امیر‌المومنین چون دستگاه غاصب خلافت را قبول نداشت، به عنوان اعتراض خاندان پیامبر (ص) بیعت نکرد و این عدم بیعت تا حضرت زهرا (س) در قید حیات بود، ادامه داشت، منتها وقتی مشاهده فرمود که جریان ارتداد در عالم اسلام پدید آمده و مدعیان دروغین نبوت قصد هجوم به مدینه و نابودی دارالاسلام را دارند، برای اینکه خیال خلیفه از جانب حضرت آسوده بوده و بداند ایشان فعالیتی ضد او نخواهد داشت، به خلیفه اول پیام داد تا به منزل آمده و از حضرت بیعت بگیرد، پس امام علی (ع) برای ایستادگی برابر جریان مرتدین و از بین بردن اقتدار آنها و برای حفظ اصل و اساس اسلام، مجبور به بیعت با خلیفه نخست شد، لذا علاوه بر حضور در نمازها، جاهایی که خلیفه دچار مشکل شده و حیران می‌ماند و از او درخواست کمک می‌کرد، هدایت و راهنمایی خویش را از او دریغ نمی‌داشت، در واقع برای حفظ مصالح اسلام، خلیفه وقت را یاری می‌فرمود.

فاطمه زهرا(س) غاصبان خلافت را بایکوت کرد

منتها همین «ابن قتیبه» بعد از آن حوادثی که پدید آمد، نقل می‌کند که حضرت زهرا (س) با وجود قضایای فدک و برخوردی که صورت گرفت، خلیفه را تحریم کرده بود و با او سخن نمی‌گفت که به اصطلاح امروز بایکوت کرده بود و حتی اگر سلام هم می‌کردند، جواب سلام آنها را نمی‌داد تا اینکه خبر رسید، دختر پیغمبر(ص) در بستر بیماری است و به زودی از دنیا خواهد رفت، لذا مردم مدینه ابتدا زنان انصار، بعد مردانشان، بعد مهاجرین آمدند که در حقیقت هم عیادت و هم وداع با حضرت زهرا(س) می‌کردند، به طوری که کسی جز خلفای اول و دوم نماند، اینها دیدند که به زودی دختر پیغمبر(ص) از دنیا خواهد رفت و اگر به عیادت ایشان نروند، مشکل پدید خواهد آمد و برای اعتبار و حیثیت‌شان سخت خواهد بود و چون حضرت زهرا (س) آنها را تحریم کرده بودند و اجازه ورود به آنها نمی‌داد، امیرالمومنین علیه‌السلام را در فشار قرار دادند که برای آنها از حضرت زهرا(س) اذن ورود بگیرند و امیر‌المومنان(ع) مقاومت می‌کردند تا اینکه حضرت صدیقه کبری علیها‌سلام متوجه شدند که امام علی (ع) در فشار است و لذا جمله عجیبی دارد و این نشان از اوج ولایت مداری سرور بانوان دو عالم دارد که حضرت زهرا(س) به امیر‌المومنان(ع) عرض کرد: «خانه، خانه تو است و من هم کنیز تو هستم و اختیار با شماست»، یعنی به اینها اجازه بدهید بیایند و حضرت هم اجازه داد و اینها وارد شدند.

باز «ابن قتیبه» نقل می‌کند که آنها سلام کردند، حضرت زهرا(س) که به علت صدمات جسمی و روحی بستری بودند، جواب سلام آنها را نداد و روی مبارکش را برگرداند. خلیفه اول از اقداماتی که کرده بود، شروع به عذرخواهی کرد، حضرت(س) پاسخ آنها را نداد و در حقیقت بدون آنکه به آنها نگاه کند فرمود: «من هر دوی شما را قسم می‌دهم که به خدا که آیا این کلام را از پدرم(ص) نشنیدید که فرمود: «فاطمه پاره تن من است و هر کس او را بیازارد، من را آزرده است و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است»، هر دو تصدیق کردند که این کلام را از رسول خدا (ص)شنیدند، حضرت(س) وقتی این اقرار را از آنها گرفت، دستان مبارکش را به آسمان بلند کرد و به خدا عرضه داشت: «خدایا اینها به شدت مرا آزردند و بدین ترتیب رسول تو و تو را آزردند و من از اینها نخواهم گذشت تا در روز قیامت در کنار پدرم از اینها دادخواهی کنم» که ابوبکر به شدت از این سخن حضرت(س) منقلب شد و تعادل خود را از دست داد و به هم ریخت، اما خلیفه دوم به او گفت: شایسته نیست خلیفه رسول خدا از سخنان یک زن این‌گونه منقلب و منفعل شود، ما وظیفه دیدار و عیادت از یک بیماری را داشتیم که انجام دادیم! دست وی را گرفت و از خانه بیرون رفت و عجیب این است که «ابن قتیبه دینوری» از علمای برجسته اهل تسنن در کتابش برخی از منابع و مصادر قدیمی تاریخ اسلام را آورده است که آنها اشاره می‌کنند، چند روز بعد از این واقعه هم حضرت صدیقه کبری علیها‌ سلام جان به جان آفرین تسلیم کرد.

حضرت فاطمه(س) نخستین شهید راه ولایت است/ فاطمه(س) با اینکه زن است، مظهر ولایتمداری و ایثارگری است

* اشاره داشتید که برگزاری مراسم ایام فاطمیه و روزهایی که مردم در شهادت دردانه پیامبر اعظم(ص) به سوگ می‌نشینند، شاید سری از اسرار باشد تا یاد و نام بی بی دو عالم علیها‌ سلام همواره زنده نگه داشته شود. چرا علما همواره در تکریم و بزرگداشت سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) تاکید دارند و آن را جزء شعائر اسلامی می‌دانند؟ 

- حضرت زهرا سلام الله علیها مقامی آنچنان رفیع دارد، به طوری که تنها کسی است که رسول خدا(ص) و سرآمد خلقت، در عمر مبارک‌شان دست ایشان را بوسیده و آن حضرت(س) را می‌بوییدند و می‌فرمودند: «من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می‌کنم»، همین طور پیغمبر(ص) در برابر او به قامت بر می‌خاست و به استقبال او جلو می‌رفت و صبر نمی‌کرد که حضرت زهرا(س) به او برسد، خود به سوی او می‌رفت، این حرکت از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم راجع به هیچ کس نداریم، نه از باب اینکه ایشان فرزند پیغمبر(ص) بود یا یک عاطفه پدری به فرزند داشته باشد، خیر! پیغمبر فرزندان دیگری هم داشت، راجع به هیچ کدام از آنها چنین نکرده بود، این به سبب مقام عظیم حضرت صدیقه کبری (س) است.

حتی علمای شیعه اختلاف دارند که مقام آن حضرت(س) برتر است یا مقام امیر‌المومنین(ع) و برخی معتقدند که فقط بعد «ولایت» امیر‌المومنان علیه‌السلام از ایشان برتری دارد؛ یعنی چون امیر‌المومنین(ع) ولی خدا، پس از پیغمبر(ص) بر خلایق است، از این جهت به حضرت زهرا(ع) ولایت دارد و فقط برتری از این باب است، لذا شخصیت بسیار بزرگواری است که از همه ائمه مقامش بالاتر و ‌ام الائمه و اولین شهید راه ولایت است، باید گفت در حضرت زهرا(س) یک ویژگی خاص وجود دارد که آن حضرت را به تمام معصومین و تمام شخصیت‌های عظیم‌الشأن بی‌نظیر کرده است و آن با وجود اینکه آن حضرت (س)، زن هست و از زنان تکالیفی همچون مردان خواسته نشده است، اما مظهر ایثار و ولایت‌مداری است.

از دیدگاه حضرت زهرا (س) بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند -که این دیدگاه پیغمبر هم هست- یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش می‌آید، در جمع نامحرمان نامرد که با بی‌تفاوتی نظاره‌گر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابه‌ای را در دفاع از ولایت بیان می‌کند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی‌نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.

 

سالروز ولادت حضرت زینب کبری (س) و روز پرستار مبارک باد

امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد

امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد

امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد

با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد

میلاد شیر دخت علی، شیر داور است

سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است 

نتیجه تصویری برای ولادت حضرت زینب و روز پرستار

فراخوان سومین دوره جشنواره خاطره نویسی کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی منتشر شد

 

طی اطلاعیه ای از سوی دبیرخانه سومین دوره جشنواره خاطره نویسی کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی، فراخوان مشارکت علاقه مندان در این جشنواره منتشر شد.                    

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، فراخوان سومین دوره جشنواره خاطره نویسی در دو بخش کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی منتشر شد.

بر این اساس کتابداران می توانند در موضوعات «کتابدار و کودک»، «ارزشمندترین تجربه کاری»، «اهدای کتاب»، «کتابدار و دنیای مجازی»، «کتابدار و خانواده»، «نقش کتابدار در تغییر تصمیمات و سبک زندگی اعضاء»، «خاطرات من از اجرای برنامه‌های فرهنگی ـ ترویجی در کتابخانه (باهم بخوانیم، جلسات نقد و بررسی، نشست کتاب‌خوان و ...)»، «ارتباط با نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور» و «ارتباط با مخاطب» خاطرات خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال کنند.
همچنین اعضای کتابخانه ها که علاقه مند به شرکت در این جشنواره هستند می توانند خاطرات خود را با موضوعات «نخستین تجربه حضور»، «دوستان کتابخانه»، «من و کتابدار»، «روزهای کتابخانه‌ای من»، «خاطرات من از حضور در برنامه‌های فرهنگی ـ ترویجی (باهم بخوانیم، جلسات نقد و بررسی، نشست کتاب‌خوان و ...)» و «ارتباط با نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور» به نگارش در آورده و به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.
همچنین بر اساس اعلام دبیرخانه سومین دوره جشنواره خاطره نویسی کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی، دو گروه کتابدار و عضو کتابخانه می توانند در بخش ویژه این جشنواره که شامل خاطرات سفر اربعین و خاطرات سفر به مشهد مقدس است، شرکت کنند.

مقررات شرکت در جشنواره

بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره امکان شرکت همه کتابداران شاغل در کتابخانه‌های تحت پوشش نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، کانون‌های عالی مساجد، مدارس، شهرداری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ... وجود دارد.
همچنین آثار ارسالی نباید قبل از این در جشنواره یا مسابقه دیگری شرکت داده شده باشد و این خاطرات مربوط به سال ۹۴ به بعد باشد.
علاقه مندان برای شرکت در جشنواره می بایست  آثار ارسالی را در یک برگه A۴  تایپ و ارسال کنند. فایل متون باید در قالب Word و فونت Nazanin ۱۲  ارسال شود. علاوه بر این، آثار ارسالی می بایست مشتمل بر نام نویسنده، مشخصات فردی و اطلاعات تماس باشد.
بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره هر شرکت‌کننده می‌تواند حداکثر با ارسال ۳ اثر در سومین دوره جشنواره خاطره نویسی کتابداران واعضا شرکت کند و دبیرخانه جشنواره نیز مجاز است از آثار ارسالی به صور مختلف و در رسانه های عمومی استفاده کند.

جوایز برگزیدگان

در این جشنواره در هر موضوع یک نفر برگزیده و  ۲ نفر شایسته تقدیر خواهند شد. بر این اساس برگزیدگان شامل ۱۵ نفر تندیس نهاد و ۵ میلیون ریال و در بخش شایستگان تقدیر ۳۰ نفر تندیس نهاد و ۳ میلیون ریال جایزه نقدی دریافت خواهند کرد.
در بخش ویژه این جشنواره نیز به ۱۰ نفر از برگزیدگان تندیس نهاد و ۲ میلیون ریال و شایستگان تقدیر نیز شامل ۱۰ نفر تندیس نهاد و  ۱ میلیون ریال جایزه نقدی دریافت خواهند کرد.

شیوه تحویل آثار

بر اساس اعلام دبیرخانه سومین دوره جشنواره خاطره نویسی کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی، کتابداران نهادی و مشارکتی می توانند آثار خود را به ادارات شهرستان تحویل داده تا پس از تجمیع آثار در ادارات کل استان، به اداره کل امور فرهنگی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور ارسال شود.
کتابداران سایر ارگان ها نیز با سه روش تحویل به کتابخانه‌های عمومی تحت پوشش نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، تحویل به ادارات کل کتابخانه‌های عمومی استان‌ها و ایمیل به دبیرخانه (اداره کل امور فرهنگی) به آدرس «khatereh@iranpl.ir» آثار خود را در این جشنواره شرکت دهند.
بر این اساس داوری آثار پس از ارسال همه خاطرات توسط ادارات کل استان‌ها به ستاد، از طریق هیئت داوران انجام خواهد شد.

شاخص‌های انتخاب هیئت داوران

در این دوره از جشنواره، هیئت داوران با توجه به دارا بودن تخصص و تجربه لازم در زمینه موضوع مسابقه؛ اشراف به موضوع؛ سابقه فعالیت و کار در موضوع نویسندگی و لحاظ نمودن شرایط خاص قشر و منطقه (شهرستان و استان) در داوری آثار انتخاب شده اند.
بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره معیارها و امتیازهای داوری این دوره ۱۰۰ امتیاز بوده که جزییات آن از این قرار است:
نثر روان و صمیمی(۲۵ امتیاز)، برجسته بودن حوادث (۱۳ امتیاز)، توجه به جزئیات واقعه (۱۸ امتیاز)، داشتن ابتدا و انتها (روایت‌مندی) (۱۲ امتیاز)، خلاصه نوشتن (۱۲ امتیاز)، سوژه داشتن ( شخصیت‌پردازی) (۱۰ امتیاز) و اشاره به زمان و مکان (۱۰ امتیاز)

علاقه مندان برای شرکت در سومین دوره جشنواره خاطره نویسی کتابداران و اعضای کتابخانه های عمومی می توانند تا ۱۰ دی ماه آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال کنند.

با معرفی ۴ اثر؛کتاب‌های طرح کتاب‌خوان دی ماه ۱۳۹۷ معرفی شد

                       

کتابخوان دی ماه

کتاب‌های «امیر کبیر»، «پَر»، «حماسه ۹دی» و «عصر طلایی دایناسورها» به عنوان آثار ارائه شده در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شدند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «امیر کبیر» نوشته فرهاد حسن‌زاده، «پَر» نوشته چائو وِن شوان، «حماسه ۹ دی» با گردآوری سعید صلح‌میرزایی و «عصر طلایی دایناسورها» از عرفان خسری معرفی شد.

امیرکبیر

 نویسنده: فرهاد حسن‌زاده

انتشارات: مدرسه

تعداد صفحات: ۸۸

پیام آور آگاهی، آبادی و آزادی...

چرخ‌های ارابّۀ تاریخ گاهی کند و آرام و گاهی با سرعت و پرشتاب مسیر پر پیچ و خم این سرزمین پر رمز و راز را درنوردیده است. آنگاه که پادشاهان و امیران حُکمشان چون حُکم خدایی لازم الاجرا بود و جهانشان محصور در اندیشه‌ای خُرد و دست و پا گیر...  در آن زمان که هیچ‌کس را یارای بیدار نمودن ملت خواب آلود و ضعیف نبود، شهابی درخشان از قلب آسمان ایران گذر کرد...

آسمان دیروزهای این سرزمین را که بنگریم ستارگانی پرفروغ خواهیم دید که روشنای اندیشه و اقتدار گام‌هایشان، روشنی بخش و آبادگر این مرز و بوم بوده است. گذری بر کتاب تاریخ به ما خواهد گفت؛ شرح حال قهرمانی‌ها و سرگذشت دلاوری‌های بزرگانی چون میرزا تقی خان امیرکبیر را...

میرزا تقی خان امیرکبیر، قهرمان ملی تاریخ ایران، آزادی، استقلال، اقتدار و آگاهی را برای ملت ایران به ارمغان آورد، او سیاستمداری کارکشته و مقتدر و زمامداری خیرخواه برای ملت بود که با ظلم و فساد دربار و سلطۀ استعمار مبارزه کرد.

برای آشنایی و شناخت بهتر قهرمانی چون امیرکبیر، کتاب‌های فراوانی وجود دارد که می‌توان کتاب "امیر کبیر" انتشارات مدرسه را به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های موجود معرفی نمود. داستان زندگی امیرکبیر حکایتی است خواندنی و جذاب از دوران کودکی او تا جایگاه صدراعظم و خدمات کم نظیرش. این کتاب به قلم فرهاد حسن‌زاد یکی از نویسندگان توانای کودک و نوجوان نوشته شده است که به خوبی می‌توان پختگی و رسایی نثر او را در این اثر احساس کرد. کتاب "امیر کبیر" داستان کودکی است که "نه می‌خواهد نوکر باشد و نه می‌خواهد نوکر داشته باشد"، او می‌خواهد ایرانش، سرزمین مادری‌اش آباد باشد و آزاد.

در این کتاب با شیوه‌ای روایت گونه از سرگذشت امیر کبیر و یک دوره‌ تاریخی مهم از ایران آشنا می‌شویم. از زمانی که وزیر با کفایت ایران، کودکی است خردسال که در باغ و عمارت درباری مشغول بازی است و جرقه‌های آگاهی و حقیقت در ذهنش شکل می‌گیرد، تا دورانی که جهل را میوۀ تلخ فقر و بی‌ارادگی این ملت می‌یابد او با خدمات و اصلاحات بنیادین خود چهرۀ تازه‌ای از ایران را به جهان می‌نمایاند. وزیر پر ابهت و مقتدر ایرانی که قدرت اندیشه و اراده‌اش فرازی از تاریخ ایران را  طلایی می‌گرداند و نامش را برای تمام تاریخ این سرزمین جاودان و همیشگی می‌سازد.

این کتاب، هم‌پای داستان زیبا و جذابی که دارد اطلاعات بسیار مفیدی نیز از تاریخ ایران در زمان حکمرانی سلسلۀ قاجار به خواننده می‌دهد که اثرگذاری و فایدۀ آن را دو چندان کرده است.


پَر

نویسنده: چائو وِن شوان

تصویرگر: راجِر ملو

مترجم: سحر ترهنده

فلسفۀ تکاپوی بشر را برای یافتن اصل خویش

سرگردان و حیران، آن‌جا که وزش ملایم نسیمی تو را به تب و تاب می‌اندازد و از نشیب زمین به فراز آسمان می‌برد. هر لحظه در حالی و هر بار در هوایی...

پَر، قصۀ سردرگمی و گم شدن انسان در جهان است، داستان جستجوی حقیقت و چرا ها، گشتن به دنبال آغاز ها، رفتن به دنبال فرجام‌ها و رسیدن به مأوا ها...

 نویسنده این کتاب یک روز که در خیابان قدم می‌زند نظرش به یک پَر کوچک جلب می‌شود که اسیر دست باد به این سو و آن سو در حرکت است، با خودش فکر می‌کند که این پَر متعلق به چه پرنده‌ایست و اگر پَر این سؤال را بتواند از خود بپرسد داستان جالبی خواهد شد! پَر در ذهن نویسنده جان می‌گیرد و از خود می‌پرسد من از کجا آمده‌ام و رهسپار کجا هستم

او با هر بار به پرواز در آمدن توسط باد، به پرنده‌ای می‌رسد و از او می‌پرسد: «آیا من مال توام؟» پَر برای یافتن اصل خود، حتی تا اوج آسمان هم می‌رود. داستان پَر بیانگر روح تشنه و حقیقت جوی انسان است که برای یافتن پرسش‌های بنیادی خویش از هیچ تلاشی دریغ نمی‌ورزد. در اینجا انسان در غالب یک پَر کوچک و معمولی مسیر پُر خطر و رازآلود هستی را می‌پیماید و با تشنگی، به سوی آبی زلال از سرچشمه حقیقت می‌شتابد.

چائو وِن شوان نویسنده کتاب پَر، روح حقیقت‌جو و فلسفۀ تکاپوی بشر را برای یافتن اصل خویش و به دست آوردن آرامش، در قالب داستانی خلاقانه، زیبا و منسجم مطرح می‌کند. او با کنار هم قرار دادن پرنده‌هایی که هر یک نمادی از انواع انسان‌ها هستند، دست به خلق داستانی نمادین می‌زند. راجر مِلو، هنرمند توانا و خلاق برزیلی با  خلق تصویرهایی زیبا و جذاب، دنیای خیال و واقعیت را به‌هم پیوند می‌دهد و پا به پای حرف‌ها و واژه‌ها روایتگر داستان همیشگی زندگی می‌شود. نویسنده و تصویرگر این کتاب، یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین سوال‌های بشر را در قالب داستانی زیبا و جذاب مطرح می‌کنند؛ از کجا آمده‌ام و به کجا می‌روم؟


حماسه ۹ دی

گرداوری: سعید صلح‌میرزایی

انتشارات انقلاب اسلامی

تعداد صفحات: ۲۴۶

آزمون بصیرت

به فرموده مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای حفظه الله: «فتنه ۸۸ تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیله تعدادی آدم دیده شد؛   این یک چیز ریشه‌داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدف‌های بسیار خطرناکی دنبال این کار بود، ‌ که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و این‌گونه اقدامات حل نمی‌شد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت ۹ دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند. لذا حادثه ۹ دی یک حادثه ماندنی در تاریخ ماست.»

بنابر این اگر ۹ دی پاس‌داشته می‌شود و در خصوص آن صحبت می‌شود، برای باقی‌ماندن در گذشته نیست، بلکه عبرت و درسی برای آینده و مایه بصیرت است. انتشارات انقلاب اسلامی قبل از این کتاب، سه اثر پیرامون فتنه ۸۸ منتشر کرده بود با عناوین: شرح ماجرا، نقشه نقشه بر آب و کالبدشکافی فتنه ۸۸.

این اثر نیز گرچه مشتمل بر بیانات گوهربار معظّم له است، اما جهت نگاه این کتاب با سه اثر گذشته متفاوت است.

اولاً: به صورت گذرا به برخی از ریشه‌های اصلی شکلی‌گیری فتنه پرداخته است.

ثانیاً: تا آبان سال ۱۳۹۴ به روز شده است.

ثالثاً: در مورد بیانات مربوط به سال ۸۸ برخی از نکات تاریخی آن دوران و به اصطلاح شأن نزول بیانات را به صورت کوتاه یادآور شده است.

این اثر با رعایت سیرتاریخیِ بیانات، مخاطب را با تاریخ همراه می‌کند و این همراهی، فواید متعددی را برای او به همراه خواهد داشت. مخاطب نکته‌سنج، مدیریت میدانی رهبر عزیز را خواهد دانست و خواهد فهمید که به آگاهی رساندن عموم مردم چقدر سخت و زمان‌بر است.

در پایان نیز فهرست موضوعی مطالب، درج شده است تا مخاطب بتواند به یک نظام فکری منسجم در زمینه فتنه و مسائل پیرامونی آن دست‌یابد. مطالعه این اثر، یک شروع در مطالعه و تحقیق در مورد حماسه ۹ دی و فتنه ۸۸ است و البته مخاطب را از مراجعه به کتب تحلیلی و عمیق‌تر در این زمینه بی‌نیاز نمی‌کند.


عصر طلایی دایناسورها

نویسنده: عرفان خسروی

انتشارات: طلایی

تعداد صفحات: ۶۶

نگاهی به دوران حکمرانی دایناسورها به کره زمین

از عمر سیارۀ ما مدت زمان بسیار زیادی می‌گذرد. در تمام طول تاریخ سیارۀ زمین، از آغاز پیدایش حیات تا امروز، موجودات زندۀ بسیاری وجود داشته‌اند که هر کدام مدتی بر روی این سیارۀ زیبا می‌زیسته‌اند و اکنون پس از گذشت سال‌ها، تنها آثاری از آن‌ها بر جا مانده است.

از میان تمام جانورانی که زمانی بر روی زمین تعدادشان بسیار زیاد بود و به دلایل متعددی دیگر وجود ندارند "دایناسورها" جایگاه منحصر به فردی دارند. این جانوران بزرگ و غول‌پیکر از حدود ۲۵۰ تا ۶۵ میلیون سال قبل بر روی زمین حکمرانی می‌کردند. دانستن دربارۀ دایناسورها همواره برای انسان جذاب و هیجان انگیز بوده است و کشف آثار حیات و جزئیات زندگی این جانوران شگفت انگیز پنجره‌ای تازه به سوی تاریخ زیستی کرۀ زمین می‌گشاید.

تا کنون کتاب‌های متعددی در مورد دایناسورها و موجودات دیگری که نسل‌شان منقرض شده، منتشر شده است؛ اما اغلب این کتاب‌ها در کشور ما ترجمۀ آثار خارجی است که معمولاً  قدیمی نیز هستند. اگر بخواهیم یک نمونۀ موفق و قابل اعتماد از کتاب‌هایی که با این موضوع و برای کودک و نوجوان نوشته شده است را نام ببریم بدون شک "عصر طلایی دایناسورها" بهترین خواهد بود. این کتاب که توسط یک محقق جوان ایرانی نوشته شده است، با بهره‌گیری از علوم تاریخ زیستی روز و توجه به زبان کودکان و نوجوانان و همین‌طور تصویرگری بسیار خلاقانه و هنرمندانه یک گرافیست ایرانی، کتابی فراتر از انتظار مخاطبان است. در این کتاب جذاب هر دایناسور یک شناسنامه دارد که در آن می‌توان زمان، مکان، اندازه، وزن و غذای مخصوص آن را مشاهده کرد. بعضی از صفحات این کتاب آدم را حسابی به هیجان می‌آورد.

در کتاب "عصر طلایی دایناسورها" هر لحظه غافلگیر و شگفت زده خواهیم شد! تصاویر رنگارنگ و جذاب از انواع دایناسورها و زیستگاه‌شان، از زمان دایناسور پدر تا آخرین نسل از آن‌ها. اطلاعات بسیار با ارزش از این جانوران، از تاریخ تخمینی حیات آن‌ها، تا دلایل احتمالی انقراض‌شان ما را با دنیای عجیب ماقبل تاریخ آشنا می‌سازد.

امروزه باید ردّپا و آثار حیات دایناسورها را از دل سنگ‌ها جستجو کنیم، راستی آخرین آن‌ها چه شکلی بودند، چرا دیگر وجود ندارند، آیا همۀ آن‌ها غول آسا بودند، اولین بار در چه مناطقی آن‌ها را کشف کردند، و سؤلات بسیار زیاد دیگری که همۀ ما دوست داریم به جواب‌هایش برسیم.